عاشق
نوشته شده در تاريخ جمعه 24 خرداد 1391برچسب:, توسط آرش |

به نام تو s


به نام تو

وقتي كه خواستم از خود با تو بگويم، حسي از جنس تعقل قفل

 

 

بر زبانم زد. شايد با خود انديشيدم: نگو كه مهرش را بر تو حرام

 

 

خواهد كرد و از تو خواهد گذشت. اما تا راز دل با تو نگفتم ندانستم

 

كه تو آنچنان بزرگي كه از من خواهي گذشتپ

گذشتن تو از من كجا و فكر گذشتنت از من كجا

تو را دوست ميدارم كه بزرگي دلت در كوچكي ذهنم نگنجيد

تو آنچنان بودي و من اينچنين تورا انديشيدم

بهترين آرزوهايم را در سبد دستانم مي گیرم و بسوي تو مي آيم

قشنگترين و مهربانترين من

مرا بپذير و نگاه مهر آميزت را بر دلم بيفكن تا از حرارت وجودت قلب

 

 

يخ زده ام بيدار گردد

و اكنون در تنهايي خود زمزمه ميكنم و راه دراز بازگشت به تورا در

 

پيش ميگيرم:

"منو ببخش كه نديده ميگرفتم، التماس اون نگاه نگرونو

منو ببخش كه گرفتم جاي دست عاشق تو، دست عشق ديگرونو

لايق عشق بزرگ تو نبودم،،، خورشيد بانو

غافل از معجزه ي تو شد وجودم،،،‌ اسير جادو

منو ببخش كه درخشيدي و من چشمامو بستم

منو بخشيدي و من چشمامو بستم

تو به پاي من نشستي و جدا از تو نشستم

كه نياوردي به روم، هر جا دلت رو ميشكستم"

دوستت دارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.